ادب صنعتی

ساخت وبلاگ
کم و کیف کتاب و یک تجربهمحمد حسن صنعتیکتاب می تواند صنعتی باشد یعنی بخشی از فرآیند صنعت چاپ و به قولی می تواند " پول در آر" باشد؛ پدیده ای صرفا اقتصادی که بشود از آن پول در آورد ، کارآفرینی کرد ، صنعت کاغذ را فعال نگه داشت ، چاپخانه دارها به نوایی برسند ، آنها که در امور چاپ و صحافی دستی دارند نانی ببرند و حتی بعضی شان یا تک و توکی شان کارتل بشوند . و می تواند وسیله کار علمی ، فرهنگی ، اجتماعی یا سیاسی و ورزشی باشد. هر کدام که باشد ، می توان از شاخص های مربوط به آن فهمید که کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته در امر کتاب هم زمین تا آسمان با همدیگر فرق می کنند. مثلا به یکی دو رقم در باب مصرف کاغذ در زمینه چاپ و تحریر نگاه کنید . بنا به سالنامه آماری یونسکو (1966م.) که میزان مصرف کاغذ در سال های 1950 تا 1965 را نشان می دهد افریقا در سال 1950 ، 90000 تُن مصرف کاغذ داشته یعنی 1 درصد مصرف جهانی. در همین سال امریکای شمالی با آنکه تنها در حدود نیمی از افریقا جمعیت داشته 4400000 تن یعنی به اندازه 51 درصد مصرف جهانی کاغذ مصرف کرده است. ظرف یک دهه و نیم بعد گرچه وضعیت افریقا از نظر مصرف کاغذ تغییرکرده و کمی بهتر شده ، تفاوت باز هم بین این دو منطقه فاحش بوده است. در سال 1965م. افریقا به میزان 250000 تن یعنی 4/1 ( یک و چهاردهم درصد) کاغذ مصرف کرده و در همان حال مصرف امریکای شمالی به 7100000 تن رسیده . به عبارتی بازهم با رقم 8/40 (چهل ممیز هشت صدم درصد ) مصرف قابل ملاحظه کاغذ در امریکای شمالی رخ داده است (انقلاب کتاب ، ص 89). این چند رقم نشان می دهند که کشورهای توسعه یافته و تبعا قدرتمند برای حفظ و گسترش قدرت و سیطره همه جانبه علمی و فرهنگی و صنعتی و تکنولوژیک و اقتصادی و سیاسی و نظامی ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت: 7:06

دکتر محمد حسن صنعتی مولف "فرهنگ گویش خمی" در گفت و گو با خورشید خراسان: گویش روستا، ناطقه ی اندیشمندِ فرهنگی اصیل و تجلیِ ذهن و زبانی هویت محور استشنبه 12 آذر 1401 ، دکتر محمد حسن صنعتی نگارنده اثری که اخیرا به نام "فرهنگ گویش خمی" منتشر شده و حاوی واژه ها ، اصطلاحات و تعبیرهای رایج در خمی - روستایی در 14 کیلومتری بردسکن – است در مصاحبه با دوهفته نامه خورشید خراسان به سوالات مطرح شده پاسخ گفت.لطفا خودتان را مختصرا معرفی کنید.محمد حسن صنعتی هستم و 58 سال قبل در روستای خمی به دنیا آمدم. به علل مختلف از خشکسالی تا ضرورت تحصیل و ماموریتهای اداری در شهرهای مختلف کشور و خارج کشورسکونت اختیار کرده ام اما همواره به روستا رفت و آمد می کرده ام. عمده خدمات بنده در رسانه استانی بوده و دو دوره تحصیل دکتری کرده ام. یک بار در کشور دوست و برادر و همزبان و همفرهنگ تاجیکستان در رشته زبان شناسی و یک بار در کشور خودمان در حوزه زبان و ادبیات فارسی. تالیفات دیگری هم در زمینه های تاریخی و فرهنگی دارم. فرهنگ گویش خمی اثر چندم شما است؟ این نوشته شانزدهمین کتاب انتشار یافته بنده است. البته مقالاتی هم در فصلنامه ها و نشریات دیگر کشور دارم.آیا تنها محقق این گویش بوده اید یا خودتان هم به همین گویش حرف می زنید؟در روستا و غیر روستا با بستگان به همین گویش صحبت می کنم. چه شد که به تدوین این مجموعه علاقه مند شدید؟ روستای خمی هم مثل بسیاری از روستاهای دیگر در دهه های اخیر مشمول پدیده مهاجرت به شهرخصوصا از ناحیه جوانترها واقع شده . جمعیت روستا بشدت کاهش پیدا کرده که معضلاتی چون بی آبی و بیکاری در کنار علل فرهنگی و اجتماعی دیگر در این امر دخیل بوده. این در حالی است که به زعم حقیر ، گویش روستا، ناطقه ی اندیشمند ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 8:12

برای بعضی جوانهای سرزمینم که درگیر طلاق اندگاهی پیش می آید که دل می دهید به این حرف های تکراری. همین گوش دادن های گهگاه است که به طمعم می اندازد تا بعضی حرف ها را پیش بکشم. می گویید برایمان مهم است که با کارهای بعضی هایمان ممکن است برای پدرمان هم حرف در بیاورند چه رسد به خودمان . می گویم فکرتان را وسعت بدهید. فکر کنید به ایران ، فکر کنید به اسلام که هرکدام به مثابه ریشه های اصلی ایرانی جماعت حق بزرگتری از آباء و اجداد به گردن ما دارند. به نظرم وقتی می خواهیم به هر نوع یل للی تل للی تن بدهیم باید تنمان بلرزد از اینکه برای ایران به عنوان مام میهن حرف در بیاورند. وقتی شما می روید جشن تولد دوستی ، از کجا می دانید بعضی از کسانی که دعوت می شوند دوستی با خودشان نمی آورند که نباید بیاورند؟ و بعد کافی است سر و صدای خنده یا مثلا موسیقی حوصله همسایه ای را سر ببرد و به جایی تلفن کند. به همین راحتی ممکن است اسم شما به عنوان حاضر در یک پارتی مختلط در برود! بعضی از شما آنقدر که در این فضاهای مجازی به حال و روز دختر- پسرها پرداخته اید چه بسا به قدر روان شناسی صاحبِ نظر شده باشید.مشکل این است که حاضر نیستید عاقلانه آنچه را که از درست و غلط می شناسید در باره کارهای خودتان بگذارید وسط و کارهایتان را سره ناسره کنید. ببخشید . خیلی ببخشید. اینجور وقتها آدم می شود کور خود بینای مردم. بعضی وقتها از خودم می پرسم این خوره ی توجه طلبی چی است که دست از سر بعضی از شماها برنمی دارد؟ نگویید دنبال توجه نیستید. البته بی اعتنایی برای همه سنگین است. حتی بین سیاسیون قصه که مفصل می شود اسمش می شود "توطئه سکوت". اما توجه طلبی هم حدی دارد! یعنی این طبیعی است که بخواهیم هر کدام از 365 روز سال با یک لباس و سر و وضع ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 8:12

خُمِّی– و در بعضی ثبتها و نوشته ها خُمِّین - روستایی است در 14 کیلومتری شهرستان بَردَسکَن از شهرستانهای استان خراسان رضوی ، در جاده ای مشترک با روستاهای هُدک و بُرجَک . از 160 خانواری که تا قبل از خشکسالیهای 10-20 سال گذشته در آن می زیسته اند ، حداکثر 60 خانوار در روستا مانده اند که آنها هم یا تک نفره اند یا دو و حداکثر سه نفره. قدمت آن اما آنقدر هست که شرح حال آن به تحقیق مجزا و مستوفا احاله پیدا کند.این نوشته نوعی ثبت اجمالی گویش و بیشتر، اصطلاحات و تعبیرات رایج در این روستا است تا از تطاول نسیان دور بمانَد. ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 9 آذر 1401 ساعت: 10:15

سردار شهید شعبان کاظمیفرمانده گردان ویژه عملیات در جنگل( 1 دی 1331- 22 آبان 1360)شعبان کاظمی مسلمان و شیعه ایرانی ، فرزند اکبر کاظمی و مریم کاظمیان ، در آخرین روز ماه رمضان (پرونده ، 3: 2) در روستای یکه توت جایی در نزدیکی زاغمرز از توابع شهرستان بهشهر واقع در استان مازندران به دنیا آمد. فرزند چهارم خانواده بود . 5 برادر و 2 خواهر داشت. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. او در حد خواندن و نوشتن درس خوانده بود(پ، 1: 19) و برای کمک به خانواده از کودکی به کار و تلاش در مزرعه و کشاورزی و دامداری می پرداخت (پ ، 3: 34) . اما از برادر و خواهرهایش 3 نفر تا مقطع لیسانس و فوق دیپلم و دیپلم درس خواندند. هنگام شهادت متأهل بود و 3 فرزند پسرِ 6 ، 5 و 3ساله داشت . فرزند چهارم او نیز که دختر بود چهل روز پس از شهادتش به دنیا آمد. او که زمان شهادت 29 سال داشت ، در تاریخ 9 فروردین 1352در 21 سالگی با گوهر کاردگر ازدواج کرد ؛ خانمی که بعد از شهادت همسرش شعبان ، برادرش ولی الله را نیز در راه انقلاب اسلامی از دست داد (پ، 3: 7). شعبان تا 3-4 سال بعد از تشکیل خانواده ساکن یکه توت بود و از سال 1356 تا لحظه شهادت ساکن و مجاور امامزاده عباس ساری شد ؛ همان مکانی که پیکرش پس از شهادت در گلزار شهدای آن به خاک سپرده شد (پ، 1: 1-6). شهید کاظمی در دو سه سال منتهی به انقلاب در ساری جوشکاری می کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای دفاع از انقلاب در تاریخ 20/11/1357به کمیته انقلاب اسلامی پیوست و تا 22/4/1358(پ، 1: 20) یعنی به مدت 5 ماه در پایگاه کمیته امامزاده عباس ساری به خدمت پرداخت . سپس با تشکیل سپاه در تاریخ 20/6/1358به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد (پ، 1: 18؛ 3: 34 ) . در لحظه شهادت که مصادف با جمع ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت: 5:33

ما پدر و مادرها یا مسئولان محیط ها معمولا انتظار داریم از بچه ها ، فقط . شاید خیلی هم تک و تا کنیم و حتی پول خرج کنیم. اما به قول بنده خدایی " گاهی به پشت سر نگاه کن". چه بسا سعی مان سنجیده نبوده که موثر نیفتاده . قاعدتا مشکور هم نیست ، لااقل در نظر بچه ها. مثلا به آنها می گوییم تا کِی قرار است انگشت نما لباس بپوشی و تا کی لَش پوشی و از چه وقت قرار است بپذیری جامعه را ، یعنی جامعه پذیر شوی؟ می گوییم اگر چیزی می خوانی سعی کن دوره خوانی کنی تا چیز به دردخوری از این خواندن عایدت شود. می گوییم هم باید فردوسی و مثنوی و حافظ خواند و هم مصاحبه با فلان نویسنده که در اصل خوشه چین خرمن سعدی و صائب بوده است. اما از باب تنوع و ضمنا نوعی تنوع و تمدد یا تقویت اعصاب خوب است یکی را مثلا مصاحبه را زنگ تفریح متن سنگین دیوان خاقانی قرار بدهی . می گوییم از چشم حسرت دوختن به موتورهایی که صدایشان طول و عرض خیابان را می برد زیر فشار استرس و آلودگی صوتی و عصبی چیزی دستت را نمی گیرد ، و یک داغِ "تصادف" بس است برای قبیله ای. می گوییم نه تنها باید راه درست زندگی کردن را پیدا کرد که باید زندگی ساز شد. اما به خود نمی گوییم که ما در کنار پول خرج کردن در این وانفسای گرانی لجام گسیخته ، وظیفه طراحی محیط و موقعیتِ درست هم داشته ایم و داریم. موقعیت و مناسباتِ درست در موقعیت که درست مهندسی بشود ، نیازی به این همه نصیحت ملال آور نیست. ما گاهی فقط انتظار داریم. غافلیم که "مهندسی شهری" مان یه معنای زمین و زمانِ نفس کشیدن و گام زدن جوان موضوعیت نداشته است چه رسد به درست و نادرستِ آن. جبران غفلتها ، دریافتن حال و تدبیر برای آینده ی روشن کار می خواهد و کار . شعار البته انرژیِ کار است و در حد محدودِ خود لازم . اما او ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت: 5:33

کلو اسفندیار حالا دیگر فقط بلد است و می تواند فحش و فضیحت حواله این و آن کند.لوطی را آلزایمر برده . شلوارش را با شال نگه می دارد . یکی از بچه تُخس ها هر از گاهی به ناخنکی گره شال را باز می کند. اگر نمی توانیم چنان که دلمان می خواهد به هم خوبی کنیم ، بدی هم در حقِ هم نکنیم.گاه دروغ می گوییم که حفظ آبرو شود . غافل که دروغگویی بزرگترین بی آبرویی است. اگر اسبهای عاطفه را به عراده عقل بسته بودیم ، تا حالا صدبار سد سردرگمی ها را به توپ بسته بودیم .اگر دنیا هم با تو از در لجاجت درآمد ، دم فروبند. اما عقب منشین. دنیا خودش کوتاه می آید. ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 81 تاريخ : شنبه 5 آذر 1401 ساعت: 9:24

برای رسیدن به آهوی رمنده حقیقت دست و پا نزن . آرام بگیری ، خودش می آید. گاه در رو به رو شدن با یک نفر ، بی آنکه در جستجویش بوده باشیم ، بین مان همدلی برقرار می شود ، در سطحی که انگار از اول همدیگر را می شناخته ایم . و چه حس دلچسب و انرژی بخشی! مادر بزرگ آنقدر دور نوه اش گردید که سرش گیج رفت ، با سر خورد زمین . قربان صدقه رفتن هم اندازه ای دارد. قافیه وزن شعر را زیاد می کند. عقل و عاطفه ی شاعر را هم از کت و کول می اندازد. شعر بد وقتی چاپ شود ، بدی اش مسجّل هم می شود. شعر بد اگر کپی بشود ، بدتر می شود و اگر منتشر شود ، بدترین می شود. وقتی اکذب شعر احسن اوست ، سرقت ادبی یعنی زدن به کاهدان. وقتی شاعران و فیلسوفان مثلِ هم می شوند ، هم آب گل آلود می شود هم آفتاب. بعضی نویسندگان چون مطمئن نیستند کسی مقاله هایشان را بخواند ، آنها را می چپانند توی داستانواره ای. همه به نوایی می رسند. نانی هم نویسنده می برد. ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 85 تاريخ : شنبه 5 آذر 1401 ساعت: 9:24